شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت ویکتوریا
+ پسر گرسنه اش مي‌شود ، شتابان به طرف يخچال مي‌رود در يخچال را باز مي‌کند عرق شرم ... مي‌نشيند بر پيشاني پدر پسرک اين را مي‌داند دست مي‌برد بطري آب را بر مي‌دارد ... کمي‌آب در ليوان مي‌ريزد صدايش را بلند مي‌کند ، " چقدر تشنه بودم " پدر اين را مي‌داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...
چراغ جادو
کافه ترانزيت
رتبه 93
3 برگزیده
103 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top